آشنایی با دایره راحتی یا همان Comfort Zone (بخش دوم)
آشنایی با دایره راحتی یا همان Comfort Zone (بخش دوم)

آشنایی با دایره راحتی یا همان Comfort Zone (بخش دوم)، ما در این مطلب به بررسی ادامه مقاله قبل یعنی آشنایی با دایره راحتی پرداخته ایم. برای اینکه بهتر در مورد این مفهوم بدانید و با ابعاد مختلف آن آشنا شوید پیشنهاد می کنیم این مطلب را تا انتها مطالعه کنید.

بخش اعظمی از اضطراب ما ناشی از شک در خصوص میزان سادگی یا پیچیدگی کارهایی است که باید انجام دهیم. کارهایی که ما را از دایره‌ی راحتی‌مان بیرون می‌کنند. دلیل این مساله این است که کارهای روتین و ساده‌ای مثل تماشای سریال، غذا پختن یا شستن ظرف‌ها اصلا برای ما مسایلی مهم و پیچیده به حساب نمی‌آیند. چرا که به خوبی با هر یک از آنها آشنایی کافی داریم. اما نتیجه فکر کردن به انجام کارهایی مثل رانندگی برای اولین بار، چتربازی یا هر کار جدیدی که در خصوص انجام آن نسبت به آن کار و خودمان شک داریم، افزایش اضطراب است.

نتیجه‌ی شک به هر کاری بروز احساسات و نمود تجربیات منفی است. نتیجه‌ی مطالعه‌ای در همین رابطه نشان داده زمانی که شرکت‌کنندگان در آزمایش در برابر موقعیت‌های تازه که در مورد آنها تردید داشته‌اند قرار گرفته‌اند، بدبینی و اضطراب در آنها افزایش یافته است. در مقابل، شرایطی که از نتیجه‌ی آن مطلع بوده‌اند میزان کمتری از نشانه‌های منفی را در آنها بروز داده است.

ما به طور کلی در مقابل موقعیت‌ها یا چیزهای تازه، واکنش‌های منفی بروز می‌دهیم. «برنِی براون» (Brené Brown) -محقق- در این باره می‌گوید موقعیت‌های اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی جدید همیشه در ما تردید ایجاد کرده و دایره‌ی راحتی ما را کوچک‌تر می‌کنند. و هر چه میزان تردید و ترس ما از قرار گرفتن در موقعیت‌ها تازه بیشتر شود، بیرون آمدن از دایره‌ی راحتی برای ما سخت‌تر و پیچیده‌تر خواهد شد.

آشنایی با موقعیت‌ها و چیزهای تازه به ما احساس راحتی و حتی لذت می‌دهد. اما گارد گرفتن‌های اولیه در مقابله با چنین موقعیت‌هایی چندان هم عجیب نیست. با نگاه از زاویه روند تکامل، ما احساس امنیت بیشتری در مقابل شرایطی که با آنها آشنا هستیم داریم و رفتارهای مثبت و منفی ما در موارد متفاوت ناشی از همین حس غریزی است. تصور ذهنی‌مان به ما می‌گوید: «قبلا در موقعیت مشابه زنده ماندم، پس امتحان آن این بار هم مشکلی ایجاد نمی‌کند و در امان خواهم بود.»

از طرفی، امتحان کردن چیزهای جدید انرژی زیادی نیاز دارد. پس وقتی که احساس خستگی و بی‌حالی داشته باشیم، بیشتر به پرداختن به عادت‌های قدیمی و معمول‌مان تمایل داریم و ریسک‌های کمتری را می‌پذیریم. همین مساله ما را -حداقل تا بازیابی دوباره‌ی انرژی- در دایره‌ی راحتی‌مان نگه می‌دارد.